سکوت قلب زخمی من
یک شنبه 1 مرداد 1391برچسب:,
سکوت قلب زخمی من

دلم گرفته ، از سکوت سردی که بر سینه ام سنگینی می کند

 دلم گرفته ، از نا مردی زمانه ، از خیانت ، از دروغ

 باور ندارم در این مرداب تیره و تاریک ، نیلوی زیبای دلم

 پژمرده گردد

 ای تندیس هزار چهره قلب دردناکم ، با من بگو چرا ؟

 مگر جز وفا هدیه ای والاتر طلب کردم

 کجاست آن شب زیبایی که نوای عشق را در گوشم زمزمه کردی

 کجاست آن لحظه ای که حلقه عشق را بر انگشتانمان نشاندیم

 دستانمان رادر هم گره زدیم وبا بوسه ی دلنشین مزین نمودیم

 ای شب چراغ روشن این صحرای خموش

 آخر چرا ؟.....

 دلتنگم ، از پلیدی ها ، از ...

 اگر قرار بود نجوای دلم ، فریاد بی امان لحظه های تنهاییم

 را بر این صفحه سیاه بنگارم  ، تورا یارای ایستادن نبود

 

  آنقدر سکوت کرده ام که نایی برای فریاد زدن ندارم

  پر از دردم .. ، پر از فریاد

  آنقدر که اگر آه کشم ، دنیا در آتش خواهد سوخت

  اگر فریاد زنم ، زمین به لرزه خواهد افتاد

  نمی دانم چگونه بر این روزگار سیاه بنالم

  در این زمانه ، با این قلب شکسته

  آنان که باید مرا بنوازند ، میزنند

  آنان که باید ترمیمم کنند ، مرا می شکنند

  و قلب من زخمی چنگه های بی امان نامردمان ،

  با سوزشی جگر سوز ، در سینه می تپد  

  با من بگو ، به کدام گناهی

  آیا در مکتب تو صداقت جرم است .....

  آیا حقیقت عشق ، خیانت است ....

  کاش آهنگ دلنشین عاشقی اینگونه به دست نامحرمان نمی افتاد

  تا آنان که بویی از عشق نبرده اند خود را عاشقی دلشکسته

  نشان دهند و آنان که عشق را درک نموده اند ، 

  سکوت اختیار کنند

  کاش زمانه این گونه نبود

  کاش واژه تضاد در هجای صداقت محو می شد




نظرات شما عزیزان:

Mohsen
ساعت13:00---2 مرداد 1391
و چه احساس قشنگيست كه در خلوت خود/ ياد يك دوست تورا غرق تماشا سازد.
وبتون زيباست.


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+ melika